English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (414 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
displacement U اختلاف مکان تغییر مکان
left justification U تغییر مکان عدد دودویی به سمت چپ عدد
addressing U مکان دهی به کلمه داده ذخیره شده در حافظه با استفاده از آدرس مطلق آن
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
change of place U تغییر مکان
displacement U تغییر مکان
shift U تغییر مکان
displeacement of water U تغییر مکان اب
shifted U تغییر مکان
displaciment U تغییر مکان
left shift U تغییر مکان به چپ
shifts U تغییر مکان
logic shift U تغییر مکان منطقی
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
shift register U ثبات تغییر مکان
shift out U تغییر مکان به بیرون
die shift U تغییر مکان حدیده
logical shift U تغییر مکان منطقی
sides way U تغییر مکان جانبی
shifts U تغییر مکان انتقال
doppler shift U تغییر مکان دوپلری
piston displacement U تغییر مکان پیستون
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
end around shift U تغییر مکان دورگشتی
displacement U جابجاشدگی تغییر مکان
shifted U تغییر مکان انتقال
ring shift U تغییر مکان حلقهای
shift U تغییر مکان انتقال
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
circular shift U تغییر مکان حلقوی
red shift U تغییر مکان سرخ
components of displacement U مولفههای تغییر مکان
circular shift U تغییر مکان دایرهای
position vector U بردار مکان [ریاضی]
position U بردار مکان [ریاضی]
location vector U بردار مکان [ریاضی]
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
right shift U تغییر مکان به سمت راست
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
dynamic shift register U ثبات تغییر مکان پویا
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
output per unit of displacement U توان در واحد تغییر مکان
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
statip shift register U ثبات تغییر مکان ایستا
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
retrieval U مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
addressing U روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
blob U بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود
blobs U بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود
multipass overlap U سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
dragging U روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
intransit U در حال تغییر مکان در حال سفر یاانتقال
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
bipolar U روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
masks U الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask U الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
shift U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifts U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
migration U نقل مکان نقل مکان کردن
flag U بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flags U بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
shifted U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
invert U تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
inverts U تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
inverting U تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
seek U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeks U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
DSW U کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
operation U درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commanded U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
places U جا مکان
there U ان مکان
place U مکان
place U جا مکان
stabilisers U مکان
places U مکان
stabilizer U مکان
locus U مکان
space U مکان
placing U جا مکان
spaces U مکان
sited U مکان
spots U مکان
location U مکان
purlieus U مکان جا
site U مکان
locations U مکان
part U مکان
illocal U بی مکان
placing U مکان
spot U مکان
sites U مکان
stead U مکان
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
locality U موضع مکان
storage location U مکان انباره
location counter U مکان شمار
locative U دال بر مکان
place U مکان موقع
sign position U مکان علامت
locations U مکان یابی
localities U موضع مکان
public place U مکان عمومی
storage location U مکان ذخیره
memory location U مکان حافظه
screen position U مکان صفحه
nowhere U در هیچ مکان
locus U مکان هندسی
placing U مکان موقع
ubiety U کیفیت مکان
response position U مکان جواب
topology U مکان شناسی
topologist U مکان شناس
loci U مکان هندسی
clearings U مکان مسطح
places U مکان موقع
clearing U مکان مسطح
topographer U مکان نگار
topography U مکان نگاری
location U مکان یابی
displaciment U تفاوت مکان
unit position U مکان واحد
place learning U مکان اموزی
facility U مکان ساختمان
moved U نقل مکان
adverb of place U فرف مکان
print position U مکان چاپ
moves U نقل مکان
nowheres U در هیچ مکان
cursors U مکان نما
otherwhere U در مکان دیگر
move U نقل مکان
cursor U مکان نما
place of honor U مکان پر افتخار
location theory U نظریه تعیین مکان
locus U مکان هندسی مرکزها
flits U نقل مکان کردن
cursor control U کنترل مکان نما
flit U نقل مکان کردن
rudder U مکان عمودی متحرک
rudders U مکان عمودی متحرک
flitted U نقل مکان کردن
mental topography U مکان نگاری ذهن
crusor arrows U پیکانهای مکان نما
current location counter U شمارنده مکان فعلی
whereabout U حدود تقریبی مکان
topography U مکان نگاری مساحی
locus of centres U مکان هندسی مرکزها
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
mobility U قابلیت نقل مکان
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1tink and grow rich
1set the record straight
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com